چند وقتی بود که شوهرم نصبت به من سرد شده بود ولی با این حال تازه یک سال از ازدواجمان میگذرد به خاطر نداشتن صبر و حوصله در رابطه هنوز باکره هستم و او توانایی کمی صبر در برابر ترس مرا نداشته و مرا مجبور به تحمل رابطه ی مقعدی میکرد با این که اصلا راضی نبودم و او نمیتوانست مرا تحریک به یک رابطه ی سالم کند
چند روز پیش در سالگرد ازدواجمان بحثی بین او و برادرم پیش امد و شوهرم به یکباره کنترل خود را از دست داد و به برادرم حمله ور شود و او را از خانه با دعوا بیرون کرد من با خانواده ام به خانه ی انها امدم تا درگیری بین من و همسرم پیش نیاید امروز بعد گذشت چند روز از ان اتفاق به منزل مادرم امد و من از او خواستم که بگوید در گوشی یه خود چه چیزی را از من پنهان میکند و برای ان رمز میگذارد و وقتی که من گوشی را از او میگرفتم به من پرخاش میکرد که به تو مربوط نیس .
اول امتناع کرد که هیچ چیزی نیست اما امروز جلوی خواهر خود و مادرم و من گوشی یه خود را به من داد و من در تلگرام او دیدیم که با زنی35 ساله در ارتباط است و از او اصرار میکند که به خانه بیاید تا با او رابطه نامشروع داشته باشد همین امروز من با ان زن تماس گرفتم و از او شرح ماجرا را خواستم که اوهم گفت همسر من به او اصرار میکرده و خود من هم در چت های انها دیدم که ان زن علاقه ای به این کار ندارد حال من چطور میتوانم از این مرد که هم در کنترل اعصاب خود بسیار ضعیف است و هم از زنی 35 ساله رابطه ی پنهانی میخواهد طلاق بگیرم از طرفی هنوز باکره هستم و میترسم که مهریه ی من را کامل نپردازد در صورتی که مقصر او بوده که مقداری در برابر من نرمش نمیکرد و با اعصاب خورد به من تشر میزد و با دعوا من را پس میزد .
او در هر حالتی حتی بازی در گوشی خیلی زود عصبانی میشد و من به شدت از او که برای یک بازی گوشی خود را شکست و داد و فریاد به راه مینداخت میترسیدم . حال میخواهم از این مرد طلاق بگیرم زیرا به او اعتمادی ندارم و از طفی میترسم که روزی مرا به باد کتک بگیرد چون بارها سر مسائل جزی تحدیدم میکرد که اگر ساکت نشوم مرا میزند .من 19 سال دارم