در سن ۱۷ سالگی به جزیره قشم برای کار رفتم باشخصی اشنا شدم که شراکتی زدیم و او بخاطر ستم و بچگیم از من سو استفاده کرد مرا معرفی به خانواده ایی کرد که همه توضیع و پخش مواد مخدر میکردن توبه من گفت یک خانه دراین مکان برایت اجاره کردم
در این هین چون سنم کم بود و عقلم نارس نمیتوانم بگویم زنی یا دختری در همان خانه ووال من شد که با هم ازدواج کنیم چون سن من قانونی نبود و شناسنامه من عکس دار نبود ثبت احوال جزیره قشم قبول به این ثبت نکرد و دلیل دیگر نداشتن شاهد و اجازه از پدر و مادرم بود با اسرار خانواده دختر و خودش اخر چون پدرش در زندان بود بخاطر فروش مواد مخدر تصمیم گرفتن که به دهاتی حدودا صدوسی چهل کیلومتر از بندر بسمت رودان مرا بردن در ان دهات که یک پیر مردی بود که سنتی صیغه محرمیت با گرفتن مبلغی جاری میکرد اولش چون از طرف من کسی نبود شاهد قبول نمیکرد بعد با اسرار انها و مقداری پول قبول کرد که بخواند بعد اگر ما از هم راضی بودیم عقد ثبتی کنیم ،
بعد از یک ماه دختر حالت جنونی تمام مدارک صیغهذمحرمیت را پاره کرد و گفت من شوهر دیگری میخواهم کنم و مرا با تحدید مرگ حتی که اگر بمانی در جزیره میدهم برادرانم سنگ به پایت ببندن و در دریا رها کنند من دیدم امنیت جانی ندارم پول و شراکت با ان طرفم را رها کردم و به تهران امدم که یکی از خاسته های همان شریک از خدا بی خبرم بود که رسید، نا گفته نماند که چگونه نمیدانم دوسال یارانه مرا از سال ۸۴ تا ۸۶ تقریبا میگرفت تا روزی که خبردار شد پدرم ، و بعداز سال ۷۶ ۷۷ به هیچ انوان من سمت ان منطقه نرفتم تا بعد از تقریبا هوده هجده سال بعد من شناسنامه خود را با کارت ملی گم کردم اعلام مفقودی کردم رفتم دنبال المثنی بعد از مدتی از دفتر پیشخوان مرا احضار کردن که شناسنامه شما به مشکل خورده برین ثبت احوال کل
من هم رفتم وقتی در کامپیوتر چک کردن گفتن ان خانوم سال ۷۸ رفته ازدواج ثبت کرده سال ۸۷طلاق ثبت کرده سال ۹۰ بچه ایی بنام شما هم ثبت کرده بخدا گیجو گنگ مانده ام که من بعد سال ۷۶ پا به ان منطقه نگذاشتم چگونه چنین ثبتهایی شده که در ثبت احوال مدیر حقوقی گفت احتمال زیاد یک فتوکپی شناسنامه از شما داشته رفته شکایت کرده یا احضاریه دادن متوجه تشدید یا روزنامه کردن نفهمیدید حالا از شما وکلای محترم کمک میخواهم که چه کنم میگویند باید بروی بندر عباس رونوشت ازدواج و طلاق رو که ثبت کرده با ثبت فرزند بگیری تا برایت شناسنامه صادر کنیم با خوردن ازدواج و طلاق و بچه که چنین چیزی در خوابم نمی دیدم روزی اتفاق بیوفته و بازیچه چنین موجودی شوم ترو خدا راهنماییم کنید چون بی هویت شدم و حاضرم به تن دادن به حکمی که صادر برای خودسان کردن هم نیستم ممنون از راهنمایی شما
