برخی از ما صبح که بیدار می شویم برویم سرکار از سبک زندگیمان راضی نیستیم و از شغل هایمان خسته شده ایم که ما را مثل یک روبات کرده است. هر روز سر یک ساعت مشخص بروی سر کار، سر ساعت مشخص برسی پشت میزت و همان کارهای تکراری هر روزت را انجام بدهی. ما یک موضوع مشترک در زندگی مان داریم، ما می خواهیم زندگی روزمره را رها کنیم و برویم به سمت ماجراجویی!

اگر یک کارمند هستی که از شغلی که با آن زندگی ات را می چرخانی خسته شده ای و دیگر این سبک زندگی را نمی پسندی ، حرف هایی که قرار است بزنیم خیلی وقت است که در ذهنت تلنبار شده است. چطور بر ترس هایمان غلبه کنیم و دست به تغییرات اساسی در زندگی مان بزنیم. چطور شغل روتین فعلی خود را رها کنیم ، چطور سبک زندگیمان را کاملا عوض کنیم و شروع کنیم به ماجراجویی، سفر و تجربیات نو؟

اما نمی شود بی گدار به آب زد. آیا الان زمان مناسبی است ؟ آیا توانایی انجامش را داریم؟ تغییر سخت ترین کار دنیاست ، مخصوصا اگر قرار باشد سبک زندگی و روشی را که حدود ۳۰ سال زندگی کرده ای کنار بگذاری و تجربه ی زندگی را طور دیگری رقم بزنی . اگر ما بخواهیم پا به این دنیای جدید بگذاریم نباید فکری برای تامین نیازهایمان کنیم ؟ اگر الان برویم و راه برگشتی نباشد؟ اگر برویم و اوضاع بدتر شود؟ اگر الان برویم و دیگر وقتی به ۴۰ سالگی رسیدیم انرژی و توان جمع و جور کردن و از صفر شروع کردن نباشد و با مشکل جدی مالی و روانی مواجه شویم؟ شاید ترس از آینده و بازنشستگی در وجود همه ی ما رسوخ کرده است.

از کجا شروع کنیم؟

باید بپذیریم تمام آموزش هایی که دیده ایم، از دوران ابتدایی و در ادامه در دانشگاه ها و آموزشگاه ها، بر این اساس طراحی شده اند که کارمندان خوبی تربیت شویم و به عنوان یک کارمند بالاترین بازده را برای ارگانی که در آن کار می کنیم داشته باشیم و برای باقی عمر کارمند خوبی باقی بمانیم. در هر شاخه ای که هستیم و هر دانش و مهارتی که کسب کرده ایم تا آنجایی به کارمان می آیند که بخواهیم در حیطه ی کارمندی گشت بزنیم و خارج از آن به هیج کارمان نمی آید . حتی اگر مهارتی ورای سیستم تحصیلی آموزش و پرورش بدست آورده باشیم، از دید یک کارمند به آن نگاه می کنیم و بر این اساس آن را ارزش گذاری می کنیم. چه در چنته داریم؟

در دنیای کسب و کار ۳ نوع مهارت وجود دارد

۱. مهارت های فنی

این ها همان مهارت هایی هستند که در مدرسه، دانشگاه و آموزشگاه یا از طریق کاست ها ، کتاب ها، کلاس های خصوصی و سمینار ها کسب کرده ایم. از طریق این مهارت هاست که می توانیم درآمد ایجاد کنیم، پس نیاز است این مهارت ها را شناسایی کنیم. در قدم اول لیستی از مهارت، دانش و توانایی های خود تهیه کنیم. به طور مثال: من توانایی فیزیکی حمل بار، دانش مهندسی صنایع، مهارت آهنگسازی و تنظیم موسیقی و توانایی تدریس آن، مهارت تایپ ۱۰ انگشتی و دانش ابتدایی کامپیوتر ، مهارت ابتدایی نویسندگی (گزارش نویسی، مقاله نویسی، داستان و شرح حال نویسی و …)، مهارت روزنامه نگاری و توانایی تدریس و… دارم . همچنین تجربیاتی در آهنگسازی موسیقی متن تیاتر و بازی کامپیوتری، مدیریت و سردبیری نشریه دانشجویی، پیاده سازی استاندارد های ایزو به عنوان مشاور کیفتی در چند کارخانه و کارگاه و … را دارم. این مهارت ها بسیار کاربردی اند، پس باید درصدد این باشیم که شاخه های مورد علاقه خود را بهتر بشناسیم و از آن شاخه ها ، مهارت های فنی بیشتری بدست بیاوریم. مثلا مهارت نجاری ، برق کشی ، نوازندگی گیتار ، برنامه نویسی ، ماساژ و … اما باید توجه داشته باشیم مهارت های فنی کافی نیستند و حقیقتا به تنهایی به هیچ دردی نمی خورند. فرض کنید بهترین نقشه کش ساختمان باشید اما هرگز نتوانید از مهارت خود دفاع کنید ، حتی نمی دانید چطور می توانید خود را به کارفرمایان معرفی کنید. طبیعتا تنها راه آن خواهد بود که منتظر بمانید روزی شاید ، شانس در خانه تان را بزند و فردی کشفتان کند تا پروژه اش را به انجام برسانید. اگر صرفا به داشتن این مهارت ها اکتفا کنید و فکر کنید با داشتن چند مهارت در کوله تان از گرسنگی نمی میرید سخت در اشتباهید .

۲. مهارت های فروش

امروزه تسلط بر مهارت های فروش برای هر فردی بسیار ضروری است ، مخصوصا در عصر حاضر بدون این مهارت ها فرد به سختی می تواند در دنیای کسب و کار زنده بماند. مهارت های فروش صرفا محدود به توانایی معرفی یک کالا به مشتری نیست و تمام مهارت های لازم برای پیشبرد یک تجارت را شامل می شود. از فن بیان، ایجاد ارتباطات و رشد فردی آغاز میشود و تا هدایت یک جلسه، مدیریت کسب و کار و … ادامه می یابد . فرقی نمی کند کجای دنیا هستید ، در چه تجارتی مشغول به کارید و چه دانش و توانایی هایی دارید ، اگر مهارت های فروش را کسب نکنید انگار هیچ چیزی ندارید و بلعکس تنها با مهارت های فروش می توانید به تمام توانایی های فنی تان معنا ببخشید . به طور مثال من و شما هر دو به یک اندازه از حسابداری می دانیم ، اما من با مهارت هایی که دارم می توانم جلسه مصاحبه کاری را به خوبی هدایت کنم ، قابلیت ها و توانایی های خود را به بهترین شکل ممکن ارایه دهم و حتی حس مثبتی نسبت به خودم در ذهن مصاحبه کننده ایجاد نمایم. در نتیجه من پیمانکار پروژه حسابداری شده ام. اما چه کسانی می توانند این مهارت ها را کسب کنند؟ پاسخ ساده است : همه! زمان گذاشتن برای کسب مهارت های فروش، وقت تلف کردن نیست ، سرمایه گذاری است . سرمایه گذاری مطمئنی که سود فراوانی را در بلند مدت نصیب ما می کند . جیم ران گفت : ((زمانی که فروشندگی را یاد گرفتم درآمدم پنج برابر شد . )) در قدم دوم با مهارت های فروش آشنا شویم، لیستی از آنها تهیه کنیم و قابلیت های خودمان را در این حیطه بسنجیم. برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم زمان لازم را سرمایه گذاری کنیم و این مهارت های اساسی را جهت پیشبرد زندگی تجاری مان کسب کنیم. همان طور که می بینید این مهارت ها بسیار با اهمیت تر از مهارت های فنی اند اما همچنان کافی نیستند. فرض کنید شما دانش کنترل پروژه را دارید و با مهارت های فروش تان پروژه ای بزرگ با درآمد بسیار بالا را بدست می آورید و اکنون مدیر پروژه ساخت یک برج بلند مرتبه هستید. بعد از اتمام پروژه کل درآمدتان را تبدیل به دلار می کنید و به یک سفر به دور دنیا می روید. در انتها بعد از ماجراجویی های فراوان و کسب تجربیات بسیار، کل درآمدتان را خرج کرده اید و بازگشته اید نقطه آغاز! راه دیگری هست؟

۳. مهارت های مالی

همان طور که برای بدست آوردن پول مهارت، لازم داریم ، استفاده از آن هم نیازمند مهارت های خاص خود است. ما باید پول ، چرخه مالی و سازوکار آن را بشناسیم و از آن در جهت درست استفاده کنیم. باید استفاده از پول را یاد بگیریم و دانش و مهارت خودمان را در این مقوله گسترش دهیم. باید یاد بگیریم چطور درآمدمان را مدیریت کنیم و بتوانیم بیشترین بهره وری را داشته باشیم. بدون داشتن مهارت های مالی هیچ وقت وضعیت زندگی ما تغییر نخواهد کرد، همیشه نگران خواهیم بود و هرگز پیشرفتی نمی کنیم. نداشتن برنامه ی مالی شخصی صحیح و کاربردی، لذت لحظات شیرین را به کاممان تلخ می کند ، حتی اگر به بهترین رستوران دنیا برویم، حتی اگر در هیجان انگیز ترین سفر زندگی مان باشیم. با کسب مهارت های مالی از” بعدش چی؟” و” تهش چی؟” خلاص می شویم . حال از خود بپرسیم مشکلات مالی اکنون ما تنها حاصل از کم درآمدی و بی پولی بوده است یا در بعضی موارد از نبود دانش مالی و برنامه ریزی اصولی چرخه مالی مان ضربه خورده ایم؟ آیا امکان داشته تدبیری بیاندیشیم که برخورد ما با شوک های متفاوت مالی مفیدتر باشد؟ و درنهایت آیا به میزان کافی دانش و مهارت مالی داریم؟

اگر به دنبال تغییر در سبک زندگی خود هستیم باید زمانی را صرف شناخت مهارت های خود و تکمیل و گسترش آن ها کنیم تا بتوانیم با چنته ی پر ، تغییر را با آغوش باز بپذیریم. هر دستاوردی چالش خاص خود را دارد و انجام هر کاری زمان بر است. پس باید از همین حالا شروع کنیم تا بتوانیم نظم جدیدی برای زندگی خود برقرار کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید