بسیاری از افراد در جست‌ و جوی بهترین راه برای انتخاب یک وکیل خوب هستند. باید گفت این افراد برای دستیابی به بهترین نتیجه باید نکاتی کلیدی را هنگام انتخاب وکیل رعایت کنند تا در نهایت از انتخاب خود راضی باشند.

برای انتخاب بهترین وکیل می بایست موارد زیر را مدنظر قرارداد:

بهترین وکیل تهران

انواع وکیل کدام است ؟

وکیل خانواده : یک وکیل خانواده عموما بر تمامی مسائل حقوقی در حوزه خانواده‌ها ورود می‌کند. از نمونه‌های این مسائل می‌توان به ازدواج، تعهدات ازدواج، مهریه، نفقه، تعهدات زوجین نسبت به فرزندان، تعهدات مالی و غیر مالی زوجین نسبت به یکدیگر، طلاق، ریاست امور خانواده و… اشاره کرد

وکیل ملکی : وکیل ملکی به مسائل و دعاوی در خصوص املاک موکل خود می‌پردازد. از نمونه‌های دعاوی ملکی می‌توان به دعوای تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق، خلع ید، تخلیه‌ی ید، مالکیت ملک، تقسیم و افراز املاک مشاع، الزام به اخذ صورت مجلس تفکیکی، الزام به اخذ پایان کار و مواردی از این دست اشاره کرد

وکیل کیفری : موضوعات در بخش حقوق کیفری عموما آنهایی هستند که با نظم یک جامعه ارتباط دارند و حاکمیت‌ها جهت حفظ نظم، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی با ناقضان آن برخورد قانونی انجام داده و آنها را مجرم می‌دانند و بر اساس میزان جرم، مجازات‌های متعددی برای آنها تدارک می‌بینند. چنین موضوعاتی در حوزه تخصصی وکیل کیفری جای می‌گیرد.

البته لازم است بگوییم برخی دعاوی کیفری نیز در خصوص املاک ممکن است مطرح شود که عبارتند از دعاوی کیفری تصرف عدوانی، دعوای کیفری مزاحمت و ممانعت از حق، فروش ملک غیر، جعل سند ملکی، خیانت در ملک مورد امانت و مواردی از این دست. دعاوی کیفری که در خصوص ملک پیش می‌آید را عموما وکلا کیفری انجام می‌دهند که در حوزه کیفری تخصص بیشتری دارند

وکیل چک : چک به عنوان یک جایگرین امن برای وجوه نقد به حساب می‌آید، از همین رو نحوه مطالبه آن مشروط به داشتن تاریخ صدور، امضا صادر کننده و مواردی اینچنینی است که بهره‌گیری از یک وکیل چک می‌تواند هنگام تنظیم آن کمک بسیاری به صادر کننده کرده و از ایجاد اختلافات احتمالی جلوگیری کند.

از طرف دیگر در برخی موارد حساب صادر کننده چک فاقد اعتبار کافی بوده و چک برگشت می‌خورد. در چنین مواردی است که کاربرد یک وکیل چک بیش از پیش مشخص می‌شود تا وی با مراجعه به دادگاه حقوقی و طرح دعوای مدنی و یا از طریق دادگاه کیفری و طرح دعوای کیفری مراحل شکایت را به صورت صحیح و قانونی پیش ببرد

وکیل بیمه تامین اجتماعی و قانون کار: روابط کارگر و کارفرما و همچنین امور مربوط به بازنشستگی دارای قوانین خاص خود هستند برای مثال برای بازنشستگی و یا شکایت از کارفرما نیاز است تا یک وکیل متخصص آگاه به قوانین کار و تامین اجتماعی همراه شما برای پیشبرد این مسائل باشد تا از زیان آتی برای شما جلوگیری کند.

وکیل امور مالی و مالیات: برای شکایت از سازمان امور مالیاتی نیاز است تا وکلا و متخصصانی که در حوزه مالیات تخصص دارند همراه شما باشند تا با توجه به قوانین و آیین نامه های جدید بتوان از حقوق شما در مقابل سازمان مالیات دفاع کنند.

وکیل دیوان عدالت اداری: برای شکایت و احقاق حقوق خود از سازمان ها و نهادهای دولتی و عمومی مانند شهرداری ها، بیمه تامین اجتماعی، سازمان امور مالیاتی، وزارت خانه های دولتی، صندوق های بازنشستگی، سازمان ثبت اسناد و املاک و سایر سازمانها در دیوان عدالت شکایت نمایید برای این منظور می توانید با وکلای تخصصی دیوان عدالت اداری همکاری نمایید.

وکیل مهاجرت: به دلیل اقدامات پیشگیرانه کشورهای مقصد، لزوم استفاده از وکیل مهاجرت بیش از پیش پررنگ شده است. در واقع باید بگوییم در دنیای امروزی مقررات ملی هر سرزمین چنان پیچیده شده است که افراد غیر متخصص توان مهاجرت را از دست می‌دهند، از همین روی برای تسهیل روند مهاجرت بهتر است افراد به وکیل مهاجرت رجوع کنند. وظیفه وکیل مهاجرت این است که با در اختیار قرار دادن اطلاعات در خصوص مهاجرت، موکل خود را تا رسیدن به خواست خود همراهی کند..

(((بهترین وکیل تهران)))

ویژگی های بهترین وکیل

بنابراین وکیل در هر شرایطی موظف به حفظ اسرار موکل خود می باشد. بهترین وکیل باید در حفظ اسرار و اطلاعات محرمانه موکل خود نهایت تلاش خود را به عمل آورده، بطور مثال در نگهداری پرونده های موکلین و در دسترس نبودن آنها دقت لازم مبذول فرموده و از مکالمات دور از احتیاط درباره موکل اجتناب نمایند.

در مورد حفظ اسرار موکل ماده ۳۰ قانون وکالت ۱۳۱۵ چنین مقرر می دارد: « وکیل باید اسراری را که به واسطه وکالت از طرف موکل مطلع شده و همچنین اسرار مربوط به حیثیات و شرافت و اعتبارات موکل را حفظ نماید ».

 

در آئین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب ۱۳۳۴ برای افشاء اسرار موکل مجازات انتظامی درجه ۵ یعنی ممنوعیت از ۳ ماه تا یک سال از شغل وکالت در نظر گرفته شده است.

 

  1.  افشاء به حکم قانون یا دادگاه صالح
    هنگامیکه افشاء به حکم قانون یا به موجب حکم دادگاه صالح باشد، وکیل خوب باید صرفاً تا حدی که در قانون با حکم دادگاه مقرر گردیده اسرار و اطلاعات محرمانه را فاش کند و از افشاء بیش از آنچه مقرر شده است خودداری نماید.
  2.  افشاء سر در ادای شهادت
    در رابطه با افشاء سر در ادای شهادت نظرات متفاوتی وجود دارد. در قانون ایران نیز نصی در این مورد مشاهده نمی شود با توجه به اینکه بر طبق اصل ۳۸ قانون اساسی ادای شهادت اجباری نمی باشد و همچنین با عنایت به وظیفه قانونی حفظ اسرار توسط وکیل خوب و جرم بودن افشاء اسرار توسط مشاغل خاص از جمله وکالت، به نظر می رسد ادای شهادت وکیل خوب در مورد اطلاعات محرمانه و جاهت قانونی نداشته باشد. البته استثنائاتی هم در این مورد وجود دارد از جمله ادای شهادت و افشاء سر به منظور جلوگیری از وقوع جرم که این مورد بیشتر در دادرسیهای کیفری مطرح است.
  3. افشاء با اجازه صریح موکل
    زمانی که موکل به وکیل خوب صراحتاً اجازه افشاء بعضی از اطلاعات محرمانه را بدهد که در این صورت بر اساس اذن موکل مسئولیتی متوجه وکیل خوب نمی باشد. در بعضی از مواقع اجازه ضمنی موکل نیز می تواند مجوزی برای افشاء اسرار باشد. البته بهتر است که در این مورد وکیل خوب احتیاط لازم را انجام داده و در صورتی که اجازه ضمنی را از اعمال و رفتار و یا قرارداد استنباط کرد باز هم سعی نماید که اجازه صریح موکل را در این مورد اخذ نماید.

در موارد دیگر مثل دعاوی حقوقی و مواردی که وکیل متوجه می شود رازداری او باعث تضییع حقوق دیگری می شود باید با در نظر گرفتن وظیفه شغلی خود مبتنی بر کمک به اجرای عدالت همچنین وظیفه حفظ اسرار موکل در راه انجام شایسته این دو وظیفه اقدام نماید.

در رابطه با این که بین دو وظیفه کمک به اجرای عدالت و حفظ اسرار موکل تعارض پیش می آید این سؤال مطرح می گردد که چگونه باید عمل کرد. آیا وکیل خوب باید وظیفه شغلی خود را زیر پا بگذارد و یا اینکه وظیفه قانونی حفظ اسرار موکل را نادیده بگیرد؟

به نظر می رسد که همانگونه که در مورد تعارض دو دلیل جمع بین آنها بهتر است (الجمع مهما امکن اولی من الطرح) در مورد تعارض ظاهری دو وظیفه در مورد خاص جمع بین آنها بهتر باشد. بنابراین وکیل خوب باید با خاطر نشان کردن وجدان اخلاقی و وظیفه شرعی به موکل و اینکه ممکن است حفظ اسرار او لطمه حیثیتی و یا مالی جبران ناپذیری به دیگری وارد نماید موکل را ترغیب و تشویق به ادای شهادت و جلوگیری از تضییع دیگران نماید.

که این تلاش وکیل خوب در واقع انجام وظیفه در راستای مساعدت به اجرای عدالت می باشد ولی چنانچه نتواند رضایت موکل را در این باره جلب نماید و افشاء موکل باعث ضرر حیثیتی به موکل گردد به نظر می رسد وکیل خوب باید از ادای شهادت واقع اسرار موکل خود خودداری نماید؛ زیرا اگر غیر از این باشد هرگز رابطه اعتماد و اطمینان وکیل خوب و موکل برقرار نمی گردد. در موارد کیفری وقتی که موکل نزد وکیل خوب اقرار به عملی می نماید که از نظر قوانین جرم شناخته شده است، آیا در اینجا هم وکیل خوب باید از افشای اسرار موکل خودداری نماید؟

البته به نظر می رسد که در زمینه حق الهی باید از افشاء اسرار موکل بپرهیزد اما در مواردی که این راز داری به حق الناس خلل وارد می آورد در واقع وظیفه رازداری وکیل خوب با وظیفه اصلی وکیل که کمک به اجرای عدالت است در تعارض قرار می گیرد که بهترین روش در حل این مشکل استعفاء وکیل خوب است.

وکیل موظف است پیگیری های لازم را جهت تعقیب و پیشبرد دعوی انجام دهد و به نحو شایسته وظایف خود را در این مورد به انجام رساند. وکیل خوب باید نهایت تلاش خود را در پیشبرد دعوی و دفاع از موکل خود بنماید و در مورد دعاوی که اطلاعات لازم و تخصصی در آن ندارد از قبول وکالت بپرهیزد زیرا این عدم علم و آگاهی می تواند نقش مؤثری در سرنوشت دعوی داشته باشد و باعث تضییع حقوق موکل گردد. وکیل خوب باید همیشه در جریان پرونده باشد و با مطالعه و توجه کامل به تنظیم لوایح دفاعیه پرداخته و در جلسات رسیدگی حضور بهم رساند و همچنین وکیل خوب از اعمالی که باعث اطاله دادرسی می گردد خودداری نماید.

وکیل باید در هنگام محاکمه حاضر شوند مگر اینکه دارای عذر موجهی برای عدم حضور باشند عذرهای موجه برای عدم حضور در محاکمه عبارتند از:

  1.  فوت بستگان نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم
  2.  ابتلا به مرضی که مانع از حرکت است یا حرکت مضر تشخیص داده شود
  3.  حوادث قهری مثل سیل و زلزله که مانع از حضور در دادگاه است
  4.  وقایع خارج از اختیار وکیل خوب که مانع از حضور در دادگاه شود.

وکیل خوب موظف است عذر را کتباً به دادگاه اعلام نماید و بر طبق ماده ۲۷ قانون وکالت اطلاع وکیل خوب به محاکمه در باب عذری که برای عدم حضور او پیدا شده معتبر است مگر اینکه خلافش اثبات شود که در این صورت وکیل به مجازات انتظامی درجه ۴ محکوم می گردد. قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب ماده ۴۱ در مورد عذرهای موجه وکیل برای عدم حضور در محاکم است و مطابق ذیل ماده، دادگاه در صورتی به آن عذرهای اعلام شده وکیل) ترتیب اثر می دهد که عذر او را موجه بداند در غیر این صورت جریان محاکمه را ادامه می دهد و مراتب را به مراجع صلاحیت دار برای تعقیب آن وکیل اطلاع خواهد داد.
بهترین وکیل کیفری تهران
اما به نظر می رسد که قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۷۹ که حدود ۶۴ سال بعد از قانون وکالت ۱۳۱۵ به تصویب رسیده به جای ترقی در احترام به وکلا که از شریفترین اقشار جامعه می باشند. به تضعیف حقوق وکلا در این زمینه پرداخته است. و اگر واقعا قانونگذاران ما بر این عقیده باشند که وکیل و قاضی در بازوی عدالتند بنابراین چرا در ماده ۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی جدید، قول وکیل را برای عذر عدم حضور در جلسه محاکمه کافی ندانسته اند ولی قانون وکالت ۱۳۱۵ که سالها پیش تنظیم شده به این مورد اشاره فرموده و اطلاع وکیل را کافی شمرده مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

وکیل باید در تمام مراحل رسیدگی در جریان پرونده بوده و نظارت کامل بر این مهم داشته باشند و در صورت صدور حکم بر علیه موکل در مواقعی که وکیل خوب دارای اختیار اعتراض و پیگیری دعوی در مراحل تجدید نظر و فرجام در وکالتنامه می باشند در صورت وجود جهات تجدید نظر و در دست بودن دلایل کافی و احتمال معقول برای موفقیت در مراحل بالاتر موظفند که در موعد مقرر قانونی نسبت به اعتراض به رای وفق مقررات قانونی اقدام نماید. و مطابق ماده ۴۵ قانون وکالت « وکلا باید اثر قانونی عدم پیشرفت دعوی موکل را در امری که نسبت به آن قبول وکالت می نمایند اعم از امور حقوقی و جزایی مخصوصا در اقامه ی دعوی جزایی و دعاوی جعل و اعسار قبل از تنظیم قرارداد حق الوکاله به موکل خاطر نشان نمایند »

رعایت مصلحت موکل

وکیل خوب ملزم به رعایت مصلحت موکل می باشد و حتی باید مصالح موکل را بر منافع خود ترجیح دهد. در تشخیص مصلحت فقط نظر موکل شرط نیست بلکه معیار تمیز و تشخیص نظر عقلا با در نظر گرفتن شرایط موکل و عرف و عادت می باشد بنابراین اگر از نظر عقلا و عقل موردی مصلحت نباشد موکل نمی تواند به این مورد استناد کند که او مصلحت را اینگونه دیده است عرف وکیل بر طبق مصالح موکل عمل نموده باشد نظر شخصی موکل برخلاف آن معتبر نخواهد بود. چنانچه اگر وکیل خوب در حدود متعارف رفتار کرده باشد و با وجود این عمل وکیل به مصلحت موکل نیانجامد، عمل وی در این خصوص نافذ خواهد بود. اما اگر وکیل خوب صراحتاً در موردی موظف به انجام امری یا ممانعت از عملی باشد در اینجا نظر موکل معتبر است و باید بر طبق آن رفتار نماید.

ماده ۶۷۷ قانون مدنی مقرر می دارد که « وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نماید…»

وکیل خوب باید از انجام اعمالی که بر خلاف مصالح موکل است اجتناب نماید مثلا اگر استعفا وکیل خوب در مرحله ای به صلاح موکل نباشد وظیفه اخلاقی حکم می کند که در زمانی استعفا دهد که باعث ورود زیان به موکل نگردد. باید مصلحت موکل در تمام موارد در نظر گرفته شود و بهتر این است که وکیل خوب از عملی که باعث زیان به موکل می گردد تا حد امکان اجتناب نماید اما در صورتی که مصالح دیگری را در نظر بگیرد و یا وظیفه شغلی و حرفه ای ایجاب نماید و یا معذور از انجام وکالت باشد و از آنجا که عقد وکالت عقدی است جایز می تواند هر وقت که بخواهد استعفا دهد و همچنین موکل نیز می تواند هر زمانی که بخواهد وکیل را عزل نماید در صورتی که وکیل خوب در پرونده ای استعفا داده یا عزل شود نمی تواند وکالت طرف مقابل یا شخص ثالث را در آن دعوی بپذیرد. زیرا این امر بر خلاف مصلحت موکل است چون موکل به اعتماد و اطمینان اسرار خود را در اختیار وکیل خوب قرارداده و یا مدارک را به او ارائه نموده که این موارد می تواند به زیان موکل واقع شود. بنابراین رعایت مصلحت موکل حتی در مواردی که رابطه حقوقی وکالت به عللی چون عزل موکل یا استعفا وکیل خوب رفع شده باشد نیز باید در نظر گرفته شود.

در بند ۲ ماده ۸۲ آیین نامه لایحه قانون استقلال کانون وکلا دادگستری مورد فوق به عنوان یک تخلف و مجازات انتظامی درجه ۶ یعنی محدودیت دائم از شغل وکالت برای آن مقرر شده است. و مطابق بند ۵ ماده ۸۰ آیین نامه فوق الذکر وکیل در صورتی که استعفاء خود را از وکالت به موکل و دادگاه اطلاع ندهد یا وقتی اطلاع دهد که موکل مجال کافی برای تعیین وکیل دیگر و معرفی به دادگاه نداشته باشد» متخلف و به مجازات انتظامی درجه چهار محکوم می شود.

در صورتی که وکیل خوب مصلحت موکل را رعایت نموده و تفریط و تعدی ننماید در مقابل خسارات وارده به موکل مسئول نمی باشد اما در صورت تقصیر وکیل خوب در صورتی که عرفاً وکیل مسبب ورود زیان محسوب گردد مسئول خواهد بود (ماده ۶۶۶ قانون مدنی) ولی وکالت باطل نمی گردد.

وفاداری و امانت داری نسبت به موکل

وکیل خوب موظف است پیگیری های لازم را جهت تعقیب و پیشبرد دعوی انجام دهد و به نحو شایسته وظایف خود را در این مورد به انجام رساند. وکیل خوب باید نهایت تلاش خود را در پیشبرد دعوی و دفاع از موکل خود بنماید و در مورد دعاوی که اطلاعات لازم و تخصصی در آن ندارد از قبول وکالت بپرهیزد زیرا این عدم علم و آگاهی می تواند نقش مؤثری در سرنوشت دعوی داشته باشد و باعث تضییع حقوق موکل گردد. وکیل خوب باید همیشه در جریان پرونده باشد و با مطالعه و توجه کامل به تنظیم لوایح دفاعیه پرداخته و در جلسات رسیدگی حضور بهم رساند و همچنین از اعمالی که باعث اطاله دادرسی می گردد خودداری نماید.

بهترین وکیل، ایجاد نهاد وکالت را باید نتیجه حس عدالت خواهی در جوامع دانست. تاریخچه وکالت در هر کشور وابسته به تاریخ حقوق و تمدن آن کشور است.

تمام قضات فاضل و پای بند به اصول اخلاقی و ارزش های برتر اجتماعی همیشه این سؤال و این دغدغۀ فکری را داشته اند: «گر چه آراء من همیشه منطبق و مستند به قانون و قواعد حقوقی بوده است ولی من تا چه اندازه توانسته ام در آراء و احکام صادره خود را به عدالت نزدیک و نزدیکتر نمایم؟»

بسیار دیده می شود که ما آراء و احکام خود را دقیقاً و صحیحاً بر مبنای حقوقی صادر کرده ایم ولی در صدور آن رأی عدالت اجرا نشده است.

پدیده سومی که جدا از حقوق و عدالت، مد نظر جامعه است، احقاق حق می باشد. حقی که اعم از مالی یا غیرمالی، جامعه به عنوان یک امتیاز برای ما ایجاد کرده است و به رسمیت شناخته و سایر افراد ملزم به قبول و رعایت آن می باشند؛ مانند حق مالکیت.

غالب افراد جامعه می دانند که چه حق یا حقوقی دارند، ولی اشکال در اینست که نمی دانند در صورت نقص آن چگونه باید آن حق را به دست آورند. پدیدۀ احقاق یک امر حقوقی و یک امر فنی و تخصصی است که از طریق مقامات قضائی و بهترین وکیل باید کسب و حفظ و حمایت شود.

وکیل و وکالت یکی از ابزارهای اساسی در زمینۀ آگاهی از حقوق و اجرای عدالت و احقاق حق مردم جامعه به شمار می رود.

متأسفانه جامعه ما نسبت به این نهاد آشنائی و دانش زیادی ندارد؛ گرچه از پیدایش آن بیش از نیم قرن می گذرد. بسیار دیده شده که شخصی به دادگاه برای احقاق حق از دست رفتۀ خود مراجعه می نماید ولی چون با روند دادرسی و کم و کیف آن آشنا نیست، دادخواست یا درخواست خود را ناقص و اشتباه می نویسد و لذا به آنچه می خواهد نمی رسد. برعکس در غالب کشورهای اروپایی، مردم حتی برای کوچکترین مشکل خود، مثلاً مراجعه به وزارت دارایی و پرداخت مالیات، با وکیل مشاوره می نمایند تا دچار مشکلات و گرفتاری های بعدی و یا قانونی نشوند.

غالب افراد جامعه قانون و قواعد حقوقی را نمی دانند و با آن آشنا نیستند و لزومی هم ندارد که با این مفاهیم آشنایی داشته باشند. در جوامع امروز، امور و کارها بسیار حالت تخصصی دارد، چنانچه بسیاری از ما با دانش پزشکی آشنا نیستیم و نمی توانیم در این زمینه کارائی داشته باشیم مگر آنکه خود پزشک متخصص باشیم…

اهمیت نقش وکلا در اجرای عدالت تا بدانجاست که امروزه یکی از اصلی ترین معیارهای سنجش عدالت دستگاه قضایی در جوامع، حق دفاع و داشتن وکیل و آزادی و استقلال وکلا در انجام وظایف حرفه ای می باشد؛ زیرا عدالت واقعی محقق نمی گردد مگر اینکه اصحاب دعوی و وکلای آنان بتوانند بدون هیچ ترس و واهمه ای اظهارات و مدافعات خود را آزادانه بیان نمایند و قاضی نیز بتواند با استقلال تام تصمیمات لازم را اتخاذ نماید.

وکلا مدافعان حق و بازوی عدالتند و جهت انجام وظیفه به نحو مؤثر و مطلوب و در راستای اعتلای منزلت وکالت ملزم به رعایت اصول اخلاق حرفه ای می باشند. حساسیت شغل وکالت ایجاب می نماید که وکلا به وظایف حرفه ای خود اهتمام بیشتری ورزند؛ زیرا تخطی و قصور در انجام تکالیف قانونی توسط وکیل میتواند لطمات مالی، اعتباری، شخصیتی و حتی جانی جبران ناپذیری به موکل وارد آورد.

وکیل دادگستری به اشخاصی اطلاق می شود که به موجب قوانین به عنوان وکیل در محاکم پذیرفته می شوند، تا قبل از سال ۱۳۷۹ تنها مرجع صدور پروانه وکالت کانون وکلای دادگستری بود اما پس از تصویب قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به موجب ماده ۱۸۷ و آئین نامه اجرائی آن قوه قضائیه نیز به موازات کانون وکلای دادگستری مبادرت به صدور پروانه مشاوره حقوقی و وکالت می نماید.
قرارداد

دیدگاهتان را بنویسید