تخفیفات بیمه ایی

آستانه افتراقی به توانایی سیستم حسی در تشخیص تغییرات یا اختلافات بین دو محرک اشاره دارد. در تلویزیون های رنگی، پیام بازرگانی به صورت تعمدی به حالت سیاه و سفید نمایش داده می شود تا بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
در این بحث اصطلاحی به نام “تفاوت قابل تشخیص” وجود دارد که به معنی حداقل تغییر در محرک که قابل تشخیص است. ارنست وبر معتقد است که حداقل مقدار تغییر در شدت محرک جهت بهبود تشخیص (توجه) قرار گرفتن به شدت اولیه آن محرک بستگی دارد.

هر چه محرک اولیه قوی تر باشد برای اینکه مورد توجه قرار گیرد، تغییر بیشتری باید رخ دهد این ارتباط قانون وبر نام گرفت. به طور مثال بر اساس این قاعده تخفیف ۱۰۰۰ تومانی، در خرید محصول ۱۰۰۰۰ تومانی مورد توجه قرار می گیرد اما در خرید محصول ۱۰۰ هزار توامانی مورد توجه قرار نمی گیرد.

نکته مهم اینکه مصرف کنندگان به تدریج به محرک ها عادت می کنند و نیازمند محرک های شدید تری می شوند بازاریابی نقش مهمی در شکل دادن به عادات دارند. با این مقدمه، رقابت قیمتی شرکت های بیمه بدون توجه به محاسبات آمار بیمه ای و بدون پشتوانه مزیت رقابتی در بهره وری عملیاتی شاید در کوتاه مدت بتواند افزایش فروشی را برای بیمه گر به دنبال داشته باشد آن هم با حاشیه سود پایین تر ولی در بلند مدت بیمه گذار به درصد های تخفیف اعطایی شرکت بیمه و در سطح وسیع تر صنعت عادت می کند و در سال بعد به دنبال تخفیف بیشتر از قبل می باشند و در صورتی که شرکت نتواند تخفیف درخواستی بیمه گذار را پیشنهاد دهد بیمه گذار به شرکت بیمه دیگری که به دلایل خاصی تخفیف بالاتری می دهد سوییچ می کند و این دور باطل ادامه می یابد …… پس حتی در ارائه تخفیفات هم باید محتاط بود. هرچند تخفیفات بزرگ به توجه به “تفاوت قابل تشخیص”، جلب توجه بیشتری می کند اما شرکت باید به این سوال بیاندیشد که تا کجا می تواند ادامه دهد

دیدگاهتان را بنویسید