تاریخچه بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) در ایران

اگر فرد خریدار بیمه بعد از پایان دوره قرارداد در قید حیات باشد، شرکت بیمه حاصل سرمایه گذاری و سود توافق شده را به وی پرداخت می‌کند. اگر فرد در طول مدت قرارداد فوت کند، شرکت بیمه سرمایه فوت و سود توافق شده را تا زمان فوت به ذینفع های تعیین شده می‌پردازد.
شاید شما هم بارها و بارها عنوان بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) را شنیده‌اید، اما با جزییات آن آشنا نیستید. بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) از انواع پیشرفت بیمه است که علاوه بر نوعی سرمایه‌گذاری، تضمین آینده فرد بیمه شده و افراد تحت تکفل او نیز هست.

به گزارش ایسنا قراردادی تحت عنوان بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) و سرمایه گذاری مابین خریدار بیمه و شرکت بیمه به عنوان بیمه‌گر بسته می شود.

در طول قرارداد، فرد وجوهی را به شرکت بیمه می پردازد. در این قرارداد خریدار بیمه، شخص و یا اشخاصی را به دلخواه خود به عنوان ذینفع بیمه انتخاب می کند. در واقع ذی‌نفع کسی است که بعد از خریدار بیمه از بیمه نامه زندگی (‌ بیمه عمر) سود می برد. خریدار بیمه حتی می‌تواند سهم هر یک ذینفع ها را نیز به سلیقه خود تعیین کند.

اگر فرد خریدار بیمه بعد از پایان دوره قرارداد در قید حیات باشد، شرکت بیمه حاصل سرمایه گذاری و سود توافق شده را به وی پرداخت می‌کند. اگر فرد در طول مدت قرارداد فوت کند، شرکت بیمه سرمایه فوت و سود توافق شده را تا زمان فوت به ذینفع های تعیین شده می‌پردازد.

از سوی دیگر اگر فرد خریدار بیمه در پایان دوره در قید حیات باشد، می‌تواند به جای دریافت یک‌جای سرمایه، مشمول دریافت مستمری شود.

*تاریخچه بیمه زندگی (‌ بیمه عمر)*

بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) برای اولین بار در سال ۱۵۸۳ در انگلستان مرسوم شد. اولین شرکت بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) در سال ۱۷۶۲ در انگلستان تاسیس و اولین بررسی علمی درباره بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) درسال ۱۸۱۲ منتشر شد. اولین قرارداد بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) روی “آقای ویلیام گینبس” منعقد شده بود. مدت این بیمه نامه ۱۲ ماه ونرخ حق بیمه هشت درصد بود.

بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) در ایران به وسیله نمایندگی یک شرکت بیمه خارجی به نام ویکتوریا در سال ۱۳۱۴ آغاز شد. این نمایندگی بعد از یک سال فعالیت منحل شد و پورتفوی خود را که شامل ۱۵۰ بیمه نامه بود به شرکت سهامی بیمه ایران که آن زمان تازه تاسیس شده بود، واگذار کرد.

اولین بیمه نامه زندگی (‌ بیمه عمر) که توسط این نمایندگی مزبور صادر شد، از نوع مختلط پس انداز و متعلق به یک تاجر تبریزی به نام جبار صالح نیا بود. سرمایه آن به مبلغ ۶۰۰ لیره انگلیسی در انقضای مدت به بیمه گذار پرداخت شد.

بیمه ایران تا سال ۱۳۳۶تنها شرکتی بود که در ایران به این رشته از بیمه اقدام می کرد، اما در سال ۱۳۳۶ شرکت سهامی بیمه ملی و در سال ۱۳۴۰ شرکت سهامی بیمه امید نیز به عملیات بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) پرداختند.

در سال ۱۳۵۳ شرکتی به نام بیمه بین المللی ایران و آمریکا تاسیس یافت که منحصرا به بیمه های زندگی (‌ بیمه عمر) و حوادث می پرداخت و با کمک متخصصان آمریکائی شبکه بزرگ نمایندگی در تهران و در شهرهای بزرگ به‌وجود آورده بود و در فروش بیمه های زندگی (‌ بیمه عمر) به سختی می کوشید و به موفقیت های قابل توجهی نیز دست یافته بود.

این اقدامات بیمه ایران را برانگیخت که درصدد ایجاد یک نمایندگی قوی بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) برآید. به این منظور در شهریورماه ۱۳۵۵ اقدام به تاسیس یک شرکت مختلط با مشارکت یک شرکت بیمه آمریکائی به نام ایران زندگی (‌ بیمه عمر) کرد. این شرکت توانست در اولین سال فعالیت خود در سال ۱۳۵۶ تعداد ۱۲۳۸ بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) به فروش برساند. این در حالی بود که در سال قبل از تاسیس شرکت ایران زندگی (‌ بیمه عمر) یعنی سال۱۳۵۵ شرکت سهامی بیمه ایران توانسته بود ۹۲۰ فقره بیمه نامه زندگی (‌ بیمه عمر) بفروشد.

بعد از انقلاب اسلامی ایران، شرکت‌های بیمه به استثنای بیمه ایران که یک شرکت دولتی بود در چهارم تیر ماه ۱۳۵۸ ملی شدند. سپس در شهریورماه ۱۳۶۰ در هم ادغام شده و دو شرکت بیمه به اسامی بیمه آسیا و بیمه البرز را تشکیل دادند. پورتفوی بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) شرکت های ملی شده به شرکت بیمه آسیا منتقل شد.

هم اکنون با فعالیت شرکت های بیمه خصوصی در بازار، این رشته بسیار فعال شده و شرکت های بیمه خصوصی در جذب بیمه های زندگی (‌ بیمه عمر) و ارائه طرح‌های جدید بیمه زندگی (‌ بیمه عمر) بر دولتی ها پیشی گرفته اند

—————————————————————————————————————————————-

فرصت سوزی در بازاریابی

گاهی مطالبی که به طنز در شبکه های اجتماعی و رسانه ها مطرح میگردد درعین ساده و کوتاه بودن بقدری پر مفهوم و تاثیر گذار است که به اندازه حجم یک کتابچه حاوی پیام است .و دقت در ان حکایت از یک واقعیت شغلی و یا رفتار اجتماعی دارد .یکی از این مثال ها راجع به مرد روستایی هست که هرروز صبح که از جلوی امامزاده روستا رد میشده رو به امامزاده میکرده و درخواست دعا برای خودش که در یکی از قرعه کشی های بانک ها برنده شود تا با پول ان زندگی خودش را رونق دهد .این قضییه تکرار میشده تا اینکه یک شب امامزاده به خواب او میاید و میگوید :میرزا تو اول برو یک حساب بانکی باز کن تا من دعا که کردم بتونی برنده شوی !

,این لطیفه در عین سادگی تاکید بر این نکته دارد که بدون مقدمه و برنامه ریزی و تدوین هدف هیچ شخصی در حرفه خود به موفقیت نخواهد رسید .
در طی سالهای فعالیتم ,بخصوص در این چند ساله اخیردر زمان گفتگو با افراد و در حین مذاکرات شغلی دقت بسیار زیادی به کلمات و جملات افراد مقابل خود مینمایم و سعی بر شناخت افکار انان و برنامه های کاری انان از جملاتی که بیان مینمایند دارم .بارها شده در حین گفتگو با افراد ,جمله و پیشنهاد اجرایی و عملیاتی را مطرح مینمایید و بلافاصله طرف مقابل میگوید :ما خودمان این را ازقبل میدانستیم و بفکر اجرای ان افتاده ایم !و یا اینکه ما خودمان این را بهتر میدانیم !بارها از چنین اشخاصی سوال نمودم که اگر میدانید,و اگر قادر به اجرای این مورد پیشنهادی هستید چرا تاکنون انرا انجام نداده اید و چرا این کار و فعالیت در نزد شما و در شرکت شما به زمین مانده است و انجام نمیشود !؟
انتهای پاسخ این افراد سکوت است !همین !
ما در مذاکرات مدیران و کارشناسان و مشاورین هموطن عادت کرده ایم که روند مذاکره را اینطور ببینیم که طرف مقابل بدون توجه به اینکه دقت نماید که شما چه میگویید و منظور غایی شما از گفتن این ایده و طرح چیست !؟فقط منتظر است جملات شما تمام شود و با گفتن من خود میدانم و یا ما خود قادر به انجام این کار هستیم ,کل ایده و عملیات اجرایی پیشنهادی شما را رد نماید .چه اتفاقی بعد از ان میافتد !؟یا ایده و طرح شما بطور ناقص اجرا میشود و بدون نتیجه مناسب پس از مدتی متوقف میگردد و یا اینکه از همان بدو امر به کنار گذاشته میشود .به همین سادگی !؟بعد انتظار داریم با این نوع برخورد از موضع بالا و مبتنی برمن خود میدانم برنامه های کسب و کار فردی و سازمانی پیشرفت هم بکند !؟

بدون احترام گذاردن به ایده ها و پیشنهادهای اجرایی افراد خلاق و بدون مقدمه سازی و پی ریزی پایه های انجام اصولی یک برنامه هرگز هیچ کسی موفق نشده و نخواهد شد و فرصت های تولید ثروت و اشتغال بواسطه همین طرز تفکر ,,,ما خودمان بهتر میدانیم ,,,,ما خودمان اجرا خواهیم نمود ,,,,فرصت ها ی توسعه را میسوزانیم .مثل همان مثال مرد روستایی که بدون افتتاح حساب از امامزاده در خواست اجابت دعا میکرد ؟!؟؟ما هم بدون یک برنامه ریزی و اجرای مقدمات یک طرح بازاریابی انتظار کسب موفقیت و نتیجه مطلوب را داریم .!؟
نتیجه چه میشود !؟هیچ چیز !؟بعد از مدتها با یک خستگی روحی و جسمی و صرف هزینه مالی و زمانی ان برنامه بازاریابی و فروش را ناقص به کناری میگذاریم و مجدد با همین روش و نگاه به پیرامون خود شروع به فعالیت بعدی میکنیم بدون اینکه ,تغییری در نگرش خود برای حصول موفقیت ایجاد کنیم .همین !؟
تا زمانیکه به ایده ها ,افکار و پیشنهادات سازنده دیگران و حقوق معنوی افراد در دنیای کسب و کار احترام نگذاریم و تا زمانیکه به جوانان و اشخاص خلاق اجازه ورود به عرصه و پیاده سازی طرح های خلاقانه را ندهیم ,در همین وضعیت فعلی و چمبره سکون ,بازار بیمه میایستد و تکان نخواهد خورد .

در این سالها بواسطه ازدیاد دانشکده ها و مراکز اموزش عالی و در دسترس قرار گرفتن منابع خارجی ,باب تکرار جملات و کپی کردن نوشته های نویسنده های غربی و تکرار و تکرار مبانی تیوری رونق گرفته و ابدا اثری از پیشنهاد طرح های بومی و الگو برداری و اجرای ان در شرایط ملی و لحاظ تغییرات با توجه به ویژگیهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی دیده نمیشود .و جالب اینکه ابدا به تجربه و راه رفته دیگران در عرصه فعالیت که بخشی از سرمایه و حافظه ملی محسوب میگرددتوجه نمیشود و همه میخواهند چرخ را خود اختراع کنند .!؟
اگر مطالعه تطبیقی با انچه در حوزه بازاریابی در داخل و خارج کشور در حوزه بازار بیمه نداشته باشیم .و اگر برنامه ریزی دقیق در تولید و روش های عرضه خدمات بیمه نداشته باشیم ,به مانند همین چند ساله نیروهای ارزشمند انسانی و مادی بازار بیمه بدون بهره وری مناسب هرز خواهد رفت و در واقع ما به جای فرصت سازی ,فرصت سوزی در بازاریابی بیمه کرده ایم .

نویسنده: حاجی اشرفی

دیدگاهتان را بنویسید